به سوی "کارخانه های روبات سازی" !

" گلوبالیزاسیون " را می توان به سیلی تشبیه کرد که سد ها را شکسته است ، به سرعت شهرها و روستا ها را در می نوردد و ابتدا خانه های گلی ضعیفان ، سپس هرآنچه هست ، جز برج و بارو های قدرتمندان را ، ویران می کند . با وجود مقاومت و اعتراضات روشنفکران متعهد جهان ، این روند ادامه دارد و واقعیت هم این است که سیل را دیگر نمی توان به پشت سد باز گرداند .
در این باره خروارها کاغذ مطلب میتوان نوشت . ولی این دو خط خلاصه همه آن چیزی است که سرنوشت بشریت را رقم میزند . مبلغان " جهانی شدن "، خود اذعان دارند که آینده این روند ، انباشت ثروت است در دست عده ای قلیل و فقری روزافزون برای بقیه مردم دنیا . بحران اخیر مالی هم نشان داد که حتی درآمد و پس انداز کم و زیاد مردم نیز ، در وقت عود کردن بیماری های مزمن سرمایه داری ، از دستبرد و دخل و تصرف صاحبان زر و زور در امان نیست . " امنیت "، تنها در سایه قدرت وجود دارد .
نان به نرخ روز خوردن و بادبان به باد دادن البته از ویژگی های روانی بسیاری از انسان ها ست ولی در جایی که ساحل سنگی فقر و تیره روزی در انتظار است ، " روشنفکرواقعی "، وظیفه ای هم باید دراعلام خطر و ارائه راه کارهای تخفیف ضایعات ، روی دوش خود احساس کند .
پس از فروپاشی شوروی ، حتی در کشورهای اروپایی دارای " دولت رفاه " نیز ، بخاطر تحمیل سیستم آمریکایی سرمایه داری به جهان ، دستاوردهای مبارزات طبقاتی زحمتکشان به تدریج از آنان باز پس گرفته میشودو سرمایه داران اینک در پی حداکثر سود ، در سیستم مالیاتی ، بهداشتی ، آموزشی و اجتماعی این کشورها تجدید نظر میکنند و روز به روز به " زیر خط فقر " ی ها اضافه می شود .
" درآمد سرانه ملی آمریکا در فاصله زمانی 1973 تا 1994 ، سی در صد رشد داشته است . لیکن حد متوسط حقوق ناخالص تمامی کارمندان فاقد تخصص بالا ، یعنی تقریبا سه چهارم توده مزدبگیر ، نوزده در صد پایین آمده است . این حد متوسط امروزه 258 دلار در هفته است . برای یک سوم پایینی هرم حقوقی ، تقلیل دستمزدها حتی بیشتر بوده است . این بخش اینک 25 درصد کمتر از 20 سال پیش خود حقوق میگیرند . "
ازکتاب " دام جهانی شدن ، تعرض به دمکراسی و رفاه " نوشته هانس پتر مارتین و هارلد شومن ، ترجمه فارسی از فریبرز جعفر پور .
هدف اصلی تمام رسانه های سرمایه داری ، ( بی بی سی ، سی ان ان ، صدای آمریکا و ...)، در این میان یک چیز بیشتر نیست و آن القای این " اصل " است که : " بدون وجود میلیاردر ها ، شیرازه جهان از هم می پاشد "! اختلاف طبقاتی هم از دید آنها ، ازاختلاف استعداد آحاد بشر ناشی می شود . در حالی که با هوش ترین ها ، هم اکنون ، مزدبگیر پول داران هستند و طبق نظر کارشناسان ، تفاوت بین بازدهی کار یک انسان بسیار باهوش و یک انسان معمولی ، هیچگاه بیش از 5 برابر نمیتواند باشد . کره زمین هم ، که اصولا به تمام ساکنان آن تعلق دارد ، اینک به میدان تاخت و تاز و ملک شخصی خواص تبدیل شده است تا با رقابت میان خود ، هرروز بیش از پیش به سمت نابودیش کشانند و پاسخگوی هیچکس هم نباشند . نمونه های زنده اش هم ، انفجار سکوی نفتی " بی . پی " در خلیج مکزیک و بی اعتنایی آمریکایی ها به درخواست جامعه جهانی برای کنترل گازهای گلخانه ای است .
ما به سوی جهان ملون و متنوع و آزاد حرکت نمی کنیم . ما را به سمت " کارخانه های روبات سازی " می رانند و خیلی ها هم خواسته یا نا خواسته در این میان نقش " بز اخفش " را بازی می کنند . " من "،" تو "،" او "، باید در اساس شبیه یکدیگر ، قابل پیش بینی و کنترل باشیم . کنترل هرچه بیشتر انسان ها و یافتن کوتاه ترین و ارزان ترین شیوه های تاثیر گذاری به روی آنان ، از اهداف صاحبان قدرت در گسترش شبکه های مدرن وسائل ارتباط جمعی است .
" کارزار جهانی سوسیالیسم "( WSF) ، با شعار : " جهانی دیگر امکان پذیر است ! "، با تلاش برای شناساندن هویت واقعی انسان به انسان و در جهت بسیج توده های زحمتکش سراسر جهان برای به دست آوردن حقوق شان ، سال هاست که با شرکت صد ها هزار نفر ، میتینگ هایی برگزار می کند . دهمین گردهمایی این کارزار ، ژانویه 2011 ، در داکا برگزار می شود .

هیچ نظری موجود نیست: